تاریخچه بوتیک هتل
یکشنبه 3 مهر 1401
بازدید: 2602
مدت ها پیش قرار بود از پیشینه ی بوتیک هتل ها بنویسم و اینکه چطور شد به ترندی لوکس و پرزرق و برق در آمد؟
از زیبایی شناسی و تلفیق سنت و مدرنیته بوتیک هتل ها زیاد شنیدیم؛ امّا در این یادداشت میخواهم سری به پشت پرده ی تاریخش بکشم!
این مهم است جایی که اقامت می کنید، در گذشته چه بوده و چه شده و از کی مهم شده؟ فکر میکنید چون معماری مدرن درش غالب است، یک بنای تازه به دوران رسیده است یا آنقدر قدیمی است که حتّی دوره پادشاهی مادها هم به خود دیده؟
میهمانان در سراسر جهان به سمت بوتیک هتل ها جذب می شوند؛ اما هیچکس نمی تواند در مورد اینکه یک بوتیک هتل دقیقاً چیست توافق کند و فراتر از آن هیچکس در موردش کاملاً اتفاق نظر ندارد.
از اندازه گرفته تا جزئیاتی که آن را "بوتیک" می کند، فقط 5 جنبه وجود دارد که محققان در موردش توافق داشتند؛ "تجربه منحصر به فرد" ، "توجه ویژه" ، "حس در خانه بودن" ، "کیفیت" و "ساختمان های تاریخی".
البته که اصطلاح بوتیک با گذشت زمان تکامل یافته و ادامه خواهد داشت. بوتیک شاید روش دیگری برای گفتن ویژه، به یاد ماندنی یا متفاوت باشد. این به نوعی همان فاکتوری است که اغلب اقامتگاه ها بدنبالش هستند و آن چیزی نیست جز شگفتی.
حال بوتیک هتل چیست؟ در کمال ناباوری باید بگویم که هیچ تعریف رسمی برای بوتیک هتل وجود ندارد. هتل های بوتیک ریشه در یک حس مکان دارند و احساسی خاص را برای میهمان ایجاد می کنند.
اما آیا بوتیک هتل های ایران این حس خاص را ایجاد می کنند؟
در واقع دستور العمل های بی شماری وجود دارد، اما موارد اصلی که من در یک بوتیک هتل می بینم فردیت و تأثیر عاطفی است.
تجربه یک بوتیک هتل از لحظه راه رفتن یک میهمان در آن شروع می شود. در پایان دقیقه اول، شخص باید احساس کند که به نوعی اسیر تجربه ای خوش می شود.
طیف وسیعی از عوامل می تواند این تجربه را ایجاد کند. مکان، معماری، طراحی و یا تاریخچه که بخشی از یک موضوع است و البته میهمان احساس کند بخشی از آن جامعه ی خاص است.
هتل های بوتیک نیز اغلب ریشه در مفهوم مکان دارند؛ هتل هایی که نه فقط میهمانان، بلکه افراد محلی را هم مورد توجه قرار می دهد.
آیا بوتیک هتل های ایران به افراد محلی هم توجه می کنند؟
هتل های بوتیک از دهه ها قبل وجود داشته و البته این نکته را بایستی خاطر نشان کنم که هتل های بوتیک امروزی دیگر مانند هتل های ابتدایی نیستند.
تاریخچه بوتیک هتل
تاریخچه ی بوتیک ها به سال 1960 باز می گردد. واژه بوتیک اصالتا فرانسوی است و به فروشگاه هایی گفته می شده که در آن کالای لوکس و کمیاب به فروش می رساندند.
رجوع شود به تاریخچه بوتیک
بدین ترتیب از سال 1980 تکنیکی در هتل داری پدید آمد که به نیازهای اساسی میهمانان پرداختند و شیوه نوینی از میهمان نوازی توسط بوتیک هتل ها پدید آمد.
دو جوان امریکایی یه نام های یان شراگر و استیو روبل را می توانم از اساتید این سبک در خلق بوتیک هتل ها قرار بدهم.
یان شراگر و استیو روبل (مبدع مفهوم بوتیک هتل) در سال 1984 اولین بوتیک هتلشان يعني مورگانز را در نيويورک سيتي راه اندازی کردند.
هتلی که هم سبک زندگی مشتریان را منعکس کرد و هم جایگزین مناسبی برای هتل های آن دوره بود.
آنها سعی کردند بگویند که هتل های زنجیره ای مانند فروشگاه های بزرگ هستند و با تأکید زیاد بر طراحی، تصمیم گرفتند تا به مکان هایی تبدیل بشوند که نه تنها مسافران، بلکه افراد محلی هم به آنجا بروند.
آیا افراد محلی اعتمادبنفس رفتن به بوتیک هتل های ایرانی را دارند؟
در واقع این دو نفر با شناخت بازار و نیازهای آن دوران به دنبال سبک متفاوتی بودند. هتل مورگانز در سال 1984 با طراحی آندری پوتمن فرانسوی برای پر کردن این جای خالی افتتاح شد.
هتلی بی نظیر که صنعت هتل داری را به چالش کشید. این هتل به سرعت مشهور شد و سر زبان ها افتاد و مفهوم سبک زندگی بوتیک هتل را به جهان و جهانیان معرفی کرد.
مورگانز در یک ساختمان آجری قرمز زیبا واقع شده. هیچ تابلو یا اسمی از هتل در جلوی درب وجود ندارد که همین به نوعی احساس بازگشت به خانه را در پایان روز به میهمان القا می کند.
پس از موفقیت مورگانز این دو نفر هتل های به شدت موفق رویالتون و پارامونت را افتتاح کردند که هر دو توسط شخصی به نام فیلیپ استارک طراحی شد.
از آنجایی که بوتیک هتل ها از اوایل دهه 1980 در ایالات متحده ظهور کردند، اعتبار اولین بوتیک هتل عمدتا به بیل کیمپتون که هتل کلاریون بدفورد رو در سال 1981 در سانفرانسیسکو راه اندازی کرده و همچنين هتل بليكس در لندن که در همون سال با طراحي آنوسكا همپل راه اندازی شد، داده می شود.
یکی از بزرگترین مشکلاتی که بیل کیمپتون داشت این بود که هیچ کس نمی دانست بوتیک هتل چیست. همه می دانستند که یک فروشگاه لباس بوتیک چیه؛ اما هیچ کس تا به حال کلمه "بوتیک" مرتبط با هتل را نشنیده بود.
به نقل از بیل کیمپتون:
ما زمان زیادی را در هتل می گذراندیم و بنابراین یکی از مواردی که خیلی سریع پیشرفت کرد، احساس داشتن خانواده با کارمندان بود. همه ما در یک ماجراجویی بودیم و بنابراین هیجان انگیز بود که هر روز چند صد کارمند مشتاقانه منتظر کار هستند.
بیل در یکی از سخنرانی هایش می گوید: اگر خوب فکر کنید، در سال 1981 شما دو راه برای برقراری ارتباط با جهان داشتید. یا هزینه های زیادی را صرف تبلیغات می کردید و یا روابط عمومی تان آنقدر عالی بود که مردم می توانستند مقالاتی درباره شما و مفهوم جدیدتان و هر آنچه که هست را ارائه بدهند.
سپس سومین فرصتی که داشتیم این بود که مطمئن بشویم هر روز تجربه ای عالی برای هر میهمان فراهم کرده ایم. اگر میهمانانی که هر روز به هتل و رستوران ما می آمدند، احساس عشق و راحتی می کردند، تجربه بسیار خوبی داشتند و استرس سفرشان کم می شد، آنها قصد بازگشت داشتند و ما این را می دانستیم که نه تنها برمی گردند، بلکه ما را به دیگران معرفی می کنند. بخش بزرگی از فرهنگ ما در همان شش ماه اول کار شکل گرفت. در آن سال اول بسیار مهم بود که میهمانان هر روز ما را دوست داشته باشند و بنابراین این بیانیه مأموریت ما بود که اکنون با گذشت 35 سال بعد همچنان پابرجاست.
بیل به همراه تیمش شروع به انجام مطالعات گرافیکی جمعیت شناختی، روانشناختی و احساسی کردند که میهمانان آن ها چه کسانی هستند و شخصیت و حس ماجراجویی شان با چه چیزی سازگارتر است!
اگرچه بیل کیمپتون در بسیاری از هتل ها اقامت داشته اما این بدان معنی نیست که او واقعاً تجارت هتل را درک کرده. وی پسری به نام تام لاتور را استخدام کرد که به نوعی اولین شخص عملیاتی برای این کار بود.
سال 1981 نیز سال واقعا خوبی نبود. سال رکود بود. نرخ بهره واقعاً بالا بود. واقعاً درآمدزا بودن بسیار سخت بود. بدفورد در نهایت بخوبی کار کرد و چیزی که باعث تفاوت بدفورد با هتل های هم جوارش شد، طرز فکر افرادی بود که همیشه به دنبال نوآوری و ایجاد تغییرات بزرگ بودند.
من فکر می کنم مردم نیز تشنه چیزی متفاوت بودند و دلشان می خواست عضوی از یک خانواده باشند.
در واقع آنها می خواستند بخشی از جامعه کوچکی باشند که در هتل های بزرگ تر لمس نکرده بودند. آنها می خواستند احساس کنند که معامله ای در کار نیست؛ بلکه رابطه ای صمیمی و واقعی با میزبان شکل گرفته.
سال 1984: ایان شراگر و استیو روبل اولین هتل شان را با نام مورگانز در شهر نیویورک افتتاح کردند.
به نقل از یان شراگر:
هنگامی که من برای اولین بار شروع به کار کردم، فکر کردم ایجاد نام تجاری یک فروش مجدد است و متعاقباً دیدگاه های خود را در این باره تغییر داده ام. من فکر می کنم شما می توانید برندی داشته باشید که به مردم نشان دهد انتظارات آنها از این محصول چیست و البته که این محصول فروخته نمی شود و لازم نیست که شبیه به هم باشند؛ اما باید همان چیزی باشد که در سراسر جهان پخش شده است. "این نام تجاری پیامی است برای انتظارات مردم".
بنابراین فکر می کنم وقتی کارم را شروع کردم، همه هتل هایم را به اسم های جداگانه صدا می کردم. من می توانم برندهای هتل زیادی داشته باشم، با وجود تفاوت ها. اما همه همان نگرش و رویکرد را دارند. حتی از نظر بصری متفاوت هستند؛ از نظر امکانات و سرگرمی هم متفاوت هستند. با این حال چیزی وجود دارد که همه آن ها را به هم متصل می کند. مثل وقتی شخصی لباس می پوشد، لباس های مختلف زیادی دارد و ظاهر آنها متفاوت است، اما هنوز هم آن شخص همان شخص است.
من فکر کردم که راه اندازی بوتیک با این مفهوم که "من می خواهم به یک هتل بروم و دوباره می دانم فقط به آنجا می روم و احساس خوبی هم خواهم داشت" در جریان است.
مسافران آن زمان واقعاً دنبال چیز خاصی بودند و شراگر این را خوب فهمیده بود که این همان چیزی بود که فکر می کردم با دیدن مورگانز در حال ایجاد است.
کمی بعد از راه اندازی و موفقیت مورگانز، یان و استیو به دنبال انجام سایر پروژه های مربوط به هتل ها بودند. آنها واقعاً معتقد بودند که می توانند کار متفاوت و خاصی انجام بدهند که فقط ممکن است در نیویورک کارساز باشد. بهتر است بگویم این دو نفر تمرکز بسیار نیویورکی داشتند. به سراغ هتل رویالتون رفتند که هتلی بسیار بی کیفیت بود.
من فکر می کنم یان کسی بود که نه تنها متعهد به رعایت مولفه های جداگانه طراحی در میهمان نوازی بود، بلکه او در زمینه سرگرمی و زندگی شبانه هم فعالیت داشت تا بوتیک را از چیزی ارتقا بدهد که به طراحی و نحوه تعامل و تجربه عاطفی برای میهمان منجر می شد؛ جایی که هتل ها پس زمینه ای برای سبک زندگی ای شدند که بسیاری از مردم آرزویش را داشتند. نه تنها از نظر زیبایی شناسی طراحی هتل ها، بلکه از نظر شور و نشاط.
احتمالاً با ظهور هتل مورگانز و سپس گروه هتل های مورگانز و آنچه یان انجام داد و دیگران پس از او ساختند، این احتمالاً اولین بار بود که شور و نشاط بعنوان یک مولفه اساسی یک تجربه از بوتیک هتل تبدیل می شد. در حالی که از نظر تاریخی، هتل های بوتیک همیشه وجود داشتند، اما احتمالاً به آن ها بوتیک هتل گفته نمی شده. در اروپا و کشورهای دیگر همه چیز در مورد هتل های کوچکتر بود که بسیار صمیمی و زیبا طراحی شده بودند.
به طور معمول هرچه هتل کوچکتر باشد، آرامش و نشاط بیشتری خواهد داشت. ناگهان آنچه در نیویورک و سپس سانفرانسیسکو اتفاق افتاد، این بود که هتل ها برای فضای عمومی و فضای تجربه خوراک و آشامیدنی اهمیت زیادی قائل شدند. کل ساختمان هتل به بوم تجربه اجتماعی تبدیل شد و تاکنون چنین اتفاقی نیفتاده بود.
در نهایت هتل های کوچک همیشه وجود داشته اند؛ بنابراین این طور نبود که یان شراگر اولین شخصی باشد که یک هتل کوچک را افتتاح کرده؛ آن ها قرن ها پیش هم وجود داشتند. در واقع اتفاقی که افتاد، این بود که یان از پذیرش انطباق نحوه رفتار فضاهای داخل هتل ها خودداری کرد و همین باعث ایجاد رویکرد بوتیک شد.
ظهور "بوتیک" به عنوان یک اصطلاح
یان شرگر به دلیل استفاده از اصطلاح "بوتیک هتل" به استیو روبل اعتبار داد، اما نظرات متفاوت در مورد اینکه چه کسی اصطلاح "بوتیک هتل" را ابداع کرده همچنان متفاوت است؛ همانطور که استانداردهای مختلف تعریف نیز وجود دارد.
به نقل از شراگر:
استیو شریک زندگی من، اصطلاح "بوتیك هتل" را ابداع كرد، زیرا این روش برای برقراری ارتباط با مردم بود كه ما سعی می كردیم انجام بدهیم. هتل های دیگر عمومی و همه گیر بودند، دقیقا مثل فروشگاه های بزرگ. اما ما یک بوتیک بودیم. نگرش خاص و تمرکز واقعی و البته چیزی برای گفتن داشتیم.
و بعد ناگهان مالکیت این کلمه را از دست دادیم؛ بوتیک به زبان انگلیسی راه پیدا کرد و این روزها همه از آن استفاده می کنند. بنابراین سعی کردیم با اصطلاح بوتیک تفاوت ایجاد کنیم و کمی خودمان را از آن جدا کنیم. خب گفتیم این یک سبک زندگی است که سعی در بروز آن داریم، یک سبک زندگی خاص.
می توانم بگویم مورگانز اولین بوتیک هتل واقعی بود. نام "بوتیک" زمانی بوجود آمد که یان شراگر سعی داشت این مفهوم را برای دیگران در صنعت مد، در صنعت مسافرت، در هتل داری و برای سرمایه گذاران توصیف کند.
در واقع آن زمان، زمانی بود که ایان شراگر به نوعی در جستجوی راهی برای توضیح این کانسپت بود.
یک نقطه مشترکی که در بین تمام بوتیک هتل ها وجود دارد این است که منحصر به فرد هستند و همین باعث می شود که با هتل های تجاری در رقابت نباشند. شما وارد هتل های زنجیره ای که می شوید، همه شبیه به هم هستند. و این در حالی است که بوتیک هتل ها هر کدام مضمون خودشان را دارند.
به نقل از بیل کیمپتون:
در آن زمان، هیچ کس نمی دانست بوتیک هتل چیست! بنابراین واقعاً اصلاً مهم نبود که چه کسی اولین نفر است و ما نمی خواستیم نام تجاری مان را روی آن بگذاریم. ما تا 20 سال از زمان حیات خود حتی کلمه "کیمپتون" را واقعاً ترویج نکردیم. ما می خواستیم هر هتل را به صورت جداگانه به بازار عرضه کنیم. هر هتل کاملاً تجارت جداگانه ای داشت. هر یک به عنوان یک هتل مستقل واقعی به بازار عرضه شد.
هتل های طراحی و سبک زندگی:
اصطلاح "هتل سبک زندگی" توسط برخی از افراد در مشاغل بزرگ تر به عنوان راهی برای درآمدزایی در نظر گرفته شد.
هتل های سبک زندگی زیرمجموعه ای از هتل های بوتیک هستند که در نیویورک در جریان مدرن تر، جوان تر و پویاتر شروع به فعالیت کردند. هتل های سبک زندگی هرآنچه که مبتنی بر زندگی امروزی و متناسب با نیازهای مایی که در این روزگار زندگی می کنیم را ارائه می دهند. در هتل های سبک زندگی خلاقیت و نوآوری بیداد می کند و استراکچر این هتل ها از نظر سازه ایجادی است. در طراحی داخلی تمامی نیازهای روز با تکیه بر تکنولوژی و مطابق با نیازها و شیوه زندگی مدرن طراحی می شوند و خدمات شخصی سازی را رعایت می کنند. به همین دلیل است که آن ها را زیرمجموعه هتل های بوتیک می دانند.
علاقه کیمپتون همیشه موازی با کاری بود که فیلیپ استارک با طراحی انجام می داد و عجیب که هیچ کس در مورد طراحی صحبت نمی کرد و آنچه رسانه ها انجام می دادند این بود که مردم را با عکاسی سرگرم کنند. بنابراین فکر کردم اگر اصطلاح "طراحی" را بسازم، این اصطلاح به جایگاهی ارزشمند در این صنعت تبدیل می شود و البته که ما می دانستیم این یک اصطلاح عمومی است؛ بنابراین شما نمی توانید آن را تجاری کنید.
چه چیزی یک هتل را "بوتیک" یا "سبک زندگی" می کند؟
به نقل از کلاوس سندلینگر بنیانگذار هتل های طراحی:
هنگامی که ما در اواخر دهه 80 شروع به کار کردیم، اگر در مورد "هتل های طراحی" به کسی می گفتید، هیچ کس نمی فهمید که شما در مورد چه چیزی صحبت می کنید. مانند اولین اصطلاحی که توسط استیو روبل ایجاد شد: هتل های بوتیک. زیرا او هتل های بزرگ را بیشتر به عنوان فروشگاه های بزرگ در مقایسه با هتل های خود می دید که اندازه آن ها تعریف نمی شد زیرا هتل پارامونت [یکی از املاک اولیه شراگر] 600 اتاقه بیشتر از طریق تجربه تعاملات میهمان تعریف شده بود.
من قبلاً به "خانه خارج از خانه" اشاره کردم. هر هتل دارای یک شومینه کاملاً زنده در حال سوختن بود. ما می خواهیم میهمان چنین احساسی را در خانه دور از خانه داشته باشد. یک شومینه فعال و زنده روشی عالی برای انجام آن بود. صدای ترق و توروق، چشم انداز آتش، بوی هیزم سوخته. لابی خود را اتاق نشیمن نامیدیم.
ما اولین کسانی بودیم که واقعاً خوراک و نوشیدنی را در مینی بار، همان یخچال های کوچک داخل اتاق ها قرار دادیم. هتل های دیگر نیز آنها را داشتند اما هیچ کس چیزی در آن ها قرار نمی داد. در حالی که آنها برای استفاده میهمانان بودند.
مهمترین کار دیگری که ما می کردیم رستوران بود که تجربه خوراک را در فضایی متفاوت و کاملا شخصی ارائه بدهیم.
ما فقط داشتیم از دریچه دیگری به همه دنیا نگاه می کردیم. هتل های دیگر چگونه به نظر می رسیدند؟ چه احساسی داشتند؟ تجربه میهمان شان چگونه بود؟ در رستوران شان چه اتفاقی می افتاد؟
همه چیز در مورد آن تجربه جامع است. من فکر می کنم کاری که هتل های بوتیک انجام می دهند این است که آنها کمی بیشتر به خود مجوز می دهند تا ریسک بیشتری کنند و خیلی شرکتی و سنتی عمل نکنند و در عین حال قابل پیش بینی نباشند. ما به خود اجازه دادیم که سرگرمی را وارد هتل هایمان کنیم و آنچه دریافتیم این بود که میهمانان هم از سرگرمی استقبال می کنند و در کمال ناباوری حتی افراد مسن که فکرش را هم نمی کردیم در جمعیت شناختی مورد نظر ما جا داشتند.
آنچه که بیل کیمپتون انجام داد به خدمات منتهی می شد. خدماتی که در یک محیط کاملا گروهی و بصورت یکپارچه به میهمان ارائه می شد. خدماتی اختصاصی و شخصی بدون هیچ معامله ای؛ بطوری که شخص احساس می کرد در خانه خودش حضور دارد.
به نقل از هانسون:
مسئله استیو روبل و یان شرگر این است كه آنها نمی توانند ماریوت یا هیلتون باشند. آنها سیستم رزرو یا نام تجاری نداشتند. آنها واقعاً نمی توانستند با انجام همان بازی رقابت کنند. در واقع آنها بازی را تغییر دادند. اتاق و محصولات استاندارد نداشتند و متفاوت عمل کردند. صادقانه بگویم این تنها راه موثر بود. اگر این دو همان کارهای هتلداران سابق را انجام داده بودند، دیگر کانسپت و تاریخچه و سابقه ای هم در کار نبود.
به نقل از لئونداکیس:
من می دانستم که در اوایل دهه 1980 میهمان نوازی هتل های بوتیک به چه شکل بود. زیرا یان شراگر و شریک زندگی اش استیو روبل در روابط عمومی بسیار قوی بودند و در کارهای خود بسیار رسانه ای عمل کردند. در واقع تعریف آنها از بوتیک درک زیادی از مصرف کننده را به دنبال داشت. این موضوع برمی گردد به اوایل دهه 80 که با مورگانز شروع و در آن زمان بیل کیمپتون اولین هتل خود را در سال 1981 افتتاح کرده بود.
موارد مشترکی بین این سه شخص وجود داشت و تفاوت هایی بین آنچه بیل کیمپتون انجام داد و آنچه یان شراگر و استیو روبل انجام دادند نیز وجود داشت. شراگر با استقرار در شهر نیویورک و تحت فشار قرار گرفتن توسط مطبوعات، درک جهانی تری از بوتیک ها داشت و بیشتر به کلاب شبانه گرایش داشت. (نوشیدنی و صحنه ای از کلاب شبانه در فضاهای عمومی هتل ها). در حالی که بیل کیمپتون بیشتر روی خوراک تمرکز داشت و رستوران گرا بود.
پیام گروه هتل های کیمپتون با بالاترین سطح وفاداری به میهمانان و مشتریان وفادارش:
• ما معتقدیم که پیوندهای قلبی و انسانی است که زندگی را ارزشمند می کند. ما هر روز با اشتیاق برای تعامل با میهمانانمان و همینطور خودمان به سر کار می آییم. این اولین چیزی است که در لیست روزانه کارهای ما قرار دارد. ما می خواهیم بیشتر از اینکه حس در خانه بودن برایتان فراهم کنیم، فراری از خانه باشید که هرگز فکر نمیکردید بهش نیاز دارید. این ها تنها بخشی از هدف هتل های کیمپتون است.
کیمپتون دههها پیش با رویکرد منحصر به فرد شخصی و مبتنی بر طراحی، پیشگام بازار میهماننوازی بوتیک بود و نسل جدیدی از ذائقه مصرفکننده را جذب و در عین حال راه را برای جهانی شدن هموار کرد و از رقابتهای سطح بالا جلوتر موند.
• ما چیزهای مورد علاقهتان را در بدو ورود برایتان آماده می کنیم.
نتیجه گیری: تجربه یک بوتیک هتل از لحظه ی وارد شدن میهمان شروع می شود. در پایان دقیقه اول، آن شخص باید احساس کند که به نوعی اسیر تجربه ای خوش می شود.
• میان وعده و نوشیدنی تان را بر اساس ترجیحات سفارشی برایتان فراهم می کنیم.
نتیجه گیری: سفارشی سازی یکی از اولویت های بوتیک هتل ها است.
• در صورت تمایل می توانید طعم پیش غذا و دسرتان را خودتان انتخاب کنید.
نتیجه گیری: حق انتخاب به میهمان
• شما به همان اندازه که منحصر به فرد هستید، شایسته هتلی کم نظیر با تجربیاتی منحصر به خودتان نیز هستید.
نتیجه گیری: احساس ارزشمندی به میهمان و مشتری
• آرزوهای شما به ما الهام میدهد تا شما را به روشهای ویژه ی خودمان به وجد بیاوریم و اقامت شما را به فراتر از آنچه تصور می کردید تبدیل کنیم که حتی نمیدانستید به آن نیاز دارید.
نتیجه گیری: دانستن نیازهای میهمانان از قبل، چیزی است که یک سرویس عالی را از یک سرویس خوب متمایز می کند.
• میهمانان ما میدانند که انتظار غیرمنتظرهای را در کیمپتون دارند. آنها همچنین انتظار بهترین ها را دارند و رویکرد ما به تجمل نیز از این قاعده مستثنی نیست. یک تجربه لوکس آرام و بدون سر و صدا را به میهمانان ارائه میدهیم.
نتیجه گیری: عنصر هیجان یا تعجب (Wow Factor) در طراحی، خدمات، خوراک و فضا باعث می شود که اقامت مکرر میهمان به واسطه تجربه های ناب، متفاوت و بی نظیر باشد.
• تعهد ما به ارائه ی مراقبت صمیمانه، طراحی منحصر به فرد و کیفیت به روشهای شگفتانگیز، تجربهای را به شما میدهد که برای همیشه ارزش دارد.
نتیجه گیری: بهطور کلی استفاده از واژهی "بوتیک" پیش از کلمه ی هتل، شامل تعاریف ویژه ای است که حتی می توان از آن به «فراتر رفتن از اصول میهمان نوازی» یاد کرد.
ما به لطف بنیانگذارمان بیل کیمپتون و اولین هتل او در سانفرانسیسکو، اولین شرکت بوتیک هتل و رستوران در ایالات متحده بودیم.
ایده پشت اولین هتل ما ساده بود: مکانی که در آن می توان اقامت کرد، بیشتر شبیه به یک خانه زیبا، قابل زندگی و شیک بود تا یک هتل بزرگ و غیر شخصی.
این ایده نه تنها برای ما بلکه برای کل صنعت میهماننوازی مطرح شد. "بوتیک" جهانی شد و در حالی که ما از داشتن تعداد زیادی مقلد خوشحالیم، همچنین مفتخریم که بگوییم هنوز واقعاً هیچ جایگزینی برای تجربه کیمپتون وجود ندارد.
کیمپتون سه بار جایزه "بالاترین رضایت میهمان در میان هتل های زنجیره ای سطح بالا" را توسط J.D. Power دریافت کرده و همچنین سال های متمادی بعنوان رستوران برتر از نظر FORTUNE با امتیاز 100 در شاخص برابری شرکتی کمپین حقوق بشر کسب کرده است.
تمایل عمیق ما به ارتباط با میهمانان ما متوقف نمی شود و ما معتقدیم که شما نباید بهترین دوست خود را پشت درهای منزلتان بگذارید. همه هتل های ما برای حیوانات خانگی شما مناسب هستند و از این بابت هزینه ای دریافت نمی کنیم.
به نقل از امیدرضا کاظمی مدیرعامل شرکت آریازرین و بهره بردار چند بوتیک هتل در ایران:
(جامعه شناختی): ما باید جامعه هدفمان را مشخص کنیم؛ اینکه به چه کسانی، چه سنی، با چه تحصیلات و موقعیت اجتماعی محصول و خدمات ارائه بدهیم.
(روانشناختی): قرار است چه حسی را بسازیم؟ چه خوب که میهمان حس جسوری و ماجراجویانه را با خودش ببرد؛ چرا که فراتر از تجربه حداقلی باید پیش برویم؛
پیش از سفر: ما داریم حس می سازیم. رویاسازی را تداعی می کنیم و این تصاویر موجب فعال شدن حواس می شود و متناسب با این بررسی های روانشناختی قرار است چه رویایی را تداعی کنیم؟! چرا که رویا قرار است به تصمیم گیری ختم بشود.
برخی از مشترکات بین آنچه بیل و ایان انجام دادند این بود که هر دو بسیار طراحی محور بودند و تمرکز زیادی بر طراحی داخلی داشتند و طرح های مختلفی از هتل های سنتی آن زمان داشتند. در آن دوره در دهه 1980 آنچه ما دیدیم هتل های بزرگ همه به یک شکل کار کرده بودند و این در حالی بود که بیل و ایان به روش خاص خود برخلاف روند هتل های تجاری پیش رفتند و هتل های بوتیک کوچکتر را ارائه دادند و موضع سختی در مورد طراحی گرفتند.
در مورد یان این طراحی با فیلیپ استارک شروع شد که بسیار تحریک آمیز بود و واقعاً در مورد سبک مدرن موضع گیری می کرد و قطعاً این طراحی بسیار به یاد ماندنی و با تأثیرگذاری بالا بود.
رویکرد بیل کیمپتون در طراحی قطعاً برعکس آنچه در صنعت اتفاق می افتاد بود. احساس بسیار مسکونی تر و راحت تری داشت. به نوعی بیل اتاق نشیمن خود را دوباره طراحی می کرد.
بیل سفرهای زیادی را به سراسر اروپا انجام می داد و دوست داشت در این هتل های بوتیک در اروپا اقامت داشته باشد و آنها از نظر او معمولی بودند. او می خواست این تجربه را در ایالات متحده از نو بسازد؛ چرا که در واقع چنین چیزی وجود نداشت. ایده ی نه به صبحانه و تختخواب! بیل دنبال چیزی فراتر از اقامت بود. درجه بالایی از خدمات، تمرکز بر خوراک و یک رستوران بی نظیر با آشپزی عالی رویکرد بیل بود.
هتل های کیمپتون به خاطر دکوراسیون جالب، سرگرمی و طراحی بسیار معروف شده بودند. در واقع یک چیز درونی وجود داشت و آن وفاداری افرادی بود که کیمپتون را می شناختند.
ایده بیل کیمپتون داشتن هتلی بود که از همه استقبال کند. بنظر می آید رفتن به هتل های ایان شراگر برای عده ای آرزو بود و انحصاری در آنها وجود داشت؛ در واقع هوای انحصار بخشی از تجربه هتل های یان شراگر بود؛ در حالی که هتل های بیل کیمپتون بیشتر شامل همه می شد و سعی می کرد همه را مجذوب خود کند. جالب اینکه هر دو از این نظر به طریقی متفاوت به بوتیک نزدیک شدند، اما به دلیل مهارت رسانه یان، من فکر می کنم اصطلاح بوتیک در آن زمان از دهه 80/90 با هتل هایی که دارای کلاب شبانه بودند ارتباط برقرار کرد.
بسیاری از ترندهای میهمان نوازی در ایالات متحده را می توان به کیمپتون نسبت داد. چه ترندهایی؟
• حمایت از جامعه دگرباشان جنسی در سانفرانسیسكو
• اولویت قرار دادن بر خوراک محلی قبل از اینکه خوراک های محلی ترند شود.
• طراحی اتاق هایی مخصوص قد بلندها
• تنظیم ساعت سرو شراب رایگان در لابی
• قرار دادن آی پد در اتاق ها برای کسب اطلاعات میهمانان از مقاصد محلی
• آن زمان بود که هتل ها بخشی از ساختار جامعه شدند؛ چون طراحی خلاق و کیفیت F&B، افراد قابل توجهی از ساکنان محلی را به خود جلب کرد. در واقع، هتل ها به خودی خود به مقصد سفر تبدیل شدند و میهمانان، بازدید کنندگان و ساکنان محلی را به هم متصل کردند.
اگرچه درمورد اینکه اولین بوتیک هتل کدام بوده، اختلاف زیادی وجود دارد؛ اما مورگانز برجسته ترین آن دوران است.
و یک موضوع جالب :
بوتیک تیفانی که در موردش در "تاریخچه بوتیک" توضیح دادم در سال ١٨٣٧ تاسیس شد؛ یعنی 123 سال قبل از اینکه مفهوم بوتیک وارد دیکشنری بشود.
نکته جالب این است که اولین دایرکننده بوتیک لباس در ایران هم مربوط به خانمی است به نام زینت جهان شاه. سال ها پیش این کانسپت را وارد صنعت مد می کند، در حالی که آن زمان اصلا کسی از مفهوم بوتیک خبر نداشته!
رجوع شود به تاریخچه بوتیک
دقیقا همان کاری که کیوان خسروانی برای اقامتگاه ها کرد. قبل از اینکه مفهوم بوتیک هتل وارد صنعت هتل داری ایران بشود، آقای کیوان این کانسپت را بکار گرفت.
بهتر است بگویم آقای کیوان با خلاقیتی که داشته، توانسته بر روی فضای هتلش چنان تاثیری بگذارد و مفهوم جدیدی را در هتل داری پدید بیاورد که آن مفهوم چیزی نبوده جز "بوتیک هتل" ؛
اما از آنجایی که آن زمان همچین مفهومی خلق نشده بود نمی توان با قطعیت اظهار کرد ایشان اولین بوتیک هتل ایران را پدید آوردند.
رجوع شود به سرگذشت کیوان خسروانی
میخواهم این را خاطرنشان کنم که ممکن است امروز شاهد شکل گیری کانسپت سخت افزاری ای باشیم که کانسپت نرم افزاری اش سال ها بعد کشف بشود.
یادداشت و مقالات مرتبط
آدرس اینستگرم الیمو