سفرنامه شهر زیبای کاشان
    
بازدید: 1401
    

زندگی ۴ روزه در شهر خانه‌ها و عمارت‌های تاریخی حداقل برای من چالش‌برانگیز و پر از پارادوکس بود.
کاشان، شهری که با هنر، تاریخ و معماری چشمگیرش شناخته می‌شود. شهر کاشان به سبب میزبانی از بازمانده‌های تمدن سیلک، یکی از کهن‌ترین و باستانی‌ترین شهرهای ایران محسوب می‌شود.
وقتی به کاشان رسیدم، واقعاً نمی‌دانستم چه انتظاری باید از این شهر داشته باشم. چرا که تمام داستان‌هایی که از مردمانش شنیده بودم، تناقض داشتند.
مغزم نمی‌دانست چگونه عمارت‌های باشکوه را با طرز فکر مدیرانش راجع به همان عمارت‌ها ترکیب کند. بنابراین، تصمیم گرفتم در آن ۴ روز بدون هیچ انتظاری به‌عنوان یک لوح خالی باشم.
کاشان یکی از آن شهرهای خاص است که با گشتن در کوچه‌پس‌کوچه قدیمی‌اش ممکن است گم بشوید.

 


در کاشانِ پر پیچ‌وخم، صاحبان غرفه‌های سوغاتی برای جلب‌توجه ما را صدا می‌زدند، موتورسیکلت‌ها از کنارمان عبور می‌کردند و هوای غلیظی را با بوی اگزوز تولید می‌کردند.
مردان جوان با لبخندهای مشکوک از کنارمان رد می‌شدند. چرا که تیپ و استایلمان مطابق با عرف شهرشان نبود! حتی یک آقای پیر دوچرخه‌سوار به آیدا با غیظ خاصی گفت روسری‌ات را بیاور جلو!!!

 


کاشان پر از اقامتگاه و بوتیک هتل‌های مجلل است که تاریخشان به قرن‌ها پیش برمی‌گردد. بیشتر اقامتگاه‌ها در قلب کاشان قرار دارند و به مکانی ایده آل برای اقامت و تجربه شهر تبدیل شده‌اند، به‌خصوص اگر فقط برای دو سه روز از اینجا بازدید می‌کنید.

 


مثلاً این اقامتگاه برای رویدادهای فرهنگی ظرفیت و فضای زیادی داشت؛ اما بی‌استفاده مانده بود و درآمدش صرفاً از اتاق بود.

 


در اقامتگاه‌های کاشان ممکن است با این صحنه مواجه بشوید! یک ساعت خیره به دیوارِ بالای تختم بودم که گوشی‌ام را کجا باید شارژ کنم؟ فقط یک پریز وجود داشت که آن هم مختص یخچال بود!

 


در بعضی از اقامتگاه‌های کاشان حوصله‌تان سر می‌رود! چرا که هیچ سرگرمی برای میهمان فراهم نمی‌کنند و اگر فصل گرما به این شهر سفر کنید، کل روزتان را باید تو اتاق به تماشای دیوارهای سفید سر کنید!

 کاشان

 

 


در بعضی از اقامتگاه‌های کاشان برای دید بصری میهمان آن‌چنان وقت نگذاشتند و انگار با تابلوهای هنری قهر بودند!
در بعضی از اقامتگاه‌های کاشان از حداکثر فضای اتاق‌ها برای جا دادن تخت استفاده کردند و گویی نگاهان به این قضیه صرفاً فروش اتاق با تخت‌های بیشتر بوده و نه راحتی میهمان!

 

 

در کاشان ممکن است با سرمایه‌گذارانی مواجه بشوید که نگاهی بسیار هوشمندانه به بحث هتلداری داشتند و در تلاش بودند تا ایرادهای مابقی اقامتگاه‌ها را دیگر تکرار نکنند. هدیه‌ای هم از طرف مدیریت همین مجموعه‌ای که در حال مرمت و بهره‌برداری بود، دریافت کردم.

 

 

 

ایشان یک توریست ایتالیایی بودند که به همراه دوستشان سه ماه بود که در سفر سیر می‌کردند؛ به‌محض ورود به این اقامتگاه با این صحنه مواجه شدم!

 

 

هرچند که اگر یک ایرانی این کار را در هتل‌های ایتالیا می‌کرد، خود ما ایرانی‌ها برچسب بی‌فرهنگی بهش می‌زدیم. اینجا بود که یک جای خالی در این اقامتگاه به چشمم آمد؛ چرا که برای میهمان بستری فراهم نکرده بودند! میهمان هم مجبور به این کار شده بود.

 و این در حالی بود که عده‌ای برای بازدید به اقامتگاه آمدند؛ اولش اجازه‌ی بازدید ندادند، اما بعدش که آقای مدیر با نگاه‌های ملتمسانه‌ی من مواجه شدند، دلشان سوخت و اجازه دادند! و بازدیدکنندگان هم آن صحنه لباس‌های آویزان را دیدند.

 شب اول در اقامتگاه سنگ پلوی اقامت داشتم، خلوتگاهی آرام که در کوچه‌پس‌کوچه در کاشان پنهان شده بود. این اقامتگاه رؤیای دو معمار است و مملو از ترکیبی التقاطی از هنر معاصر و جذابیت سنتی ایرانی.

 سنگ پلوی کاشان

 

قسمت مورد علاقه من در مورد این اقامتگاه، اتاق پله بود که بسیار بامزه طراحی شده بود.

 

سنگ پلوی

 

حتی اگر اینجا نمی‌مانید، پیشنهاد می‌کنم برای نوشیدن یک قهوه خوشمزه و تماشای غروب خورشید روی پشت‌بامش بیاید.

 

سنگ پلوی

 

شب همان روز به سرای زیبای عامری‌ها برای تماشای کنسرت استاد شهرام ناظری رفتم؛ به محض ورود با نگاه‌های جستجوگر افرادی که در صف انتظار ایستاده بودند و همین‌طور فیلم‌برداران محترم روبرو شدم. چرایش را نمی‌دانم! خنده‌ام گرفته بود و باید کنترلش می‌کردم. چرا که عمارت عامری‌ها باشکوه وصف‌نشدنی‌اش جای خنده‌های از ته دل من نبود!
کنسرت با نیم ساعت تأخیر شروع شد. از آن همه هیبت و زیبایی به وجد آمده بودم که ناگهان آقای ناظمی مدیریت محترم عمارت را دیدم و شروع کردیم به سلام و احوال‌پرسی. از آنجایی که نباید زیاد وقتشان را می‌گرفتم، رفتم و سر جایم نشستم.

 


اما من که جا نمی‌گرفتم. رفتم و سرکی به اطراف کشیدم. (نانوایی و آشپزخانه و پله‌های پیچ‌درپیچ) اما خیلی زود به جایگاهم برگشتم؛ چرا که وقت کنجکاوی و شیطنت نبود! کنسرت شروع شد و تمام حضار محو صدای استاد شدند.


ترکیب صدا، شکوه عمارت به همراه ویدئو مپینگ چیزی فراتر از تصوراتم بود. در واقع تجربه‌ای تکرارناشدنی را فراهم کردند؛ چیزی که باید در بوتیک هتل‌ها بیشتر به آن اهمیت بدهند.
در انتهای کنسرت هم به بام دعوت شدم تا اجرا را با چشم‌اندازی دیگر تماشا کنم.

 

 

پیشنهاد می‌کنم برای تجربه‌ای کاملاً متفاوت از سرای عامری‌ها در روز و همچنین در شب بازدید کنید.
این هم شام ما بعد از کنسرت که تا ساعت ۲ بامداد دنبال فلافل بودیم.

 


روز دوم به خانه منوچهری رفتم که در منطقه آرام‌تری از کاشان قرار داشت. در سرتاسر منوچهری، روحی آزاد و نگرش آرام نسبت به زندگی پیدا خواهید کرد که در عین حال الهام‌بخش و خوشایند است. منوچهری با وجود داشتن اتاق‌های بیشتر نسبت به هتل‌های شیراز، به همان اندازه صمیمی و آرامش‌بخش بود. حتی تخت‌هایی با تزئینات ساده در حیاط وجود داشت که میهمانان می‌توانستند برای مدتی از زندگی خود فرار کنند.

 


سینمای منوچهری هم به لطف تلاش‌های آقای واقفی عزیز جذابیت‌های خاص خودش را داشت.

 

منوچهری کاشان

 

رستوران خانه منوچهری جایی بود که یکی از بهترین وعده‌های خوراکم را در کاشان صرف کردم. خوراک در اینجا ترکیبی متمایز از ایرانی و مدرنیته بود. من آلبالوپلو و آب دوغ خیار سفارش دادم. حتماً می‌پرسید چرا خوراک شیرازی انتخاب کردی! دلیلش این بود که دوست داشتم طعم شیراز را در کاشان هم امتحان کنم.
بسیار خوشمزه و لذیذ بود. آب دوغ خیارشان نون نداشت و خیلی بامزه بود.

 

رستوران دیگ
روز سوم به عمارت جواهری رفتم. عمارتی که در تصورم صاحبش پیرمردی بداخلاق بود. اما وقتی با ایشان که بسیار خوش‌رو و میهمان‌نواز بودند برخورد کردم، هیجان‌زده شدم. مخصوصاً اینکه اصالتشان هم به شیراز برمی‌گشت و ذوق من را بیشتر کرد.

 

عمارت جواهری کاشان

 

عمارت جواهری
فضای عمارت جواهری قابل توصیف نبود. برای تماشای غروب آفتاب به پشت‌بام رفتم و بعد از اینکه صاحب عمارت چراغ‌ها را روشن کرد بک‌گراندی عالی برای عکس ایجاد شد.

 عمارت جواهری کاشان

 

صبح روز چهارم به بازدید از این بوتیک هتل در حال مرمت رفتم. صاحبش آقای مهندسِ جوانی است که دو سالی است می‌شناسمشان. با دیدگاهی متفاوت و بسیار خلاق که همیشه ساعت‌ها با هم در مورد این کانسپت صحبت می‌کنیم و نظراتمان را به اشتراک می‌گذاریم.
داستان اینجا هم شنیدنی بود. مخصوصاً اینکه از زبان شیوای خودشان نقل می‌شد.

 

بوتیک هتل پردیس
این کاشی‌های فیروزه‌ای پشت‌بام از سنگ‌های شیراز است و به پیشنهاد من قرار است به بام شیراز شهره بشود. قشنگ نیست؟ شیراز را با خودم به کاشان بردم.

 بوتیک هتل پردیس
کاشان در اصل هزارتویی از خیابان‌های باریک و فروشگاه‌های سوغاتی است که همه پس از چند چرخش شبیه به هم می‌شوند. تقریباً به‌گونه‌ای طراحی شده که هر بازدیدکننده‌ای را گیج، معماگرا و گمراه کند. گاهی اوقات ممکن است به‌طور تصادفی به یک نانوایی که به دور از جمعیت پنهان‌شده برخورد کنید، یا ممکن است در قسمتی از شهر سرگردان بشوید.
اصلاً چه اشکالی دارد! ساعاتی گم بشوید و در کوچه‌پس‌ کوچه‌ها برای نوشیدنِ نوشیدنی مورد علاقه‌تان در یک کافه بنشینید و کیف کنید.

 فرش‌های دستباف رنگارنگ بر فراز خیابان‌ها آویزان شدند، مغازه‌داران جوان لبخند می‌زنند و سعی می‌کنند با یک لیوان چای شما را به فروشگاه‌هایشان بکشانند.

 در محیط زیبای عمارت‌ها در حالی که خورشید شهر را طلایی می‌کند، آرام بنشینید و استراحت کنید.
چه چیزی می‌تواند برای خیال فریبنده‌تر از شهر فرش باشد!

 تجربه ای تلخ از هتلی در کاشان




  نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیر سایت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
shirane رجـــبی     30/4/1402
درود بر شما و خدا قوت، سفر به شهرهای جدید عموماً دارای پارادوکس‌های متفاوتی است که هضم آن برای مان سخت است، کاشان شهر مغرور مذهبی، کاشان شهر عمارت‌ها و بوتیک هتل‌ها، کاشان شهری نزدیک به پایتخت و و دور از پایه و تخت‌های اصولی، کاشان شهریست که در فقط به روی یک پاشنه می‌چرخد،کاشان لجباز، کاشان شادترین شهر کودکی‌هایم و آه برانگیزترین شهر اکنونم، با اینکه پر از اقامتگاه بوتیک هتل و عمارت‌های متفاوت می‌باشد اما متاسفانه خیلی کمتر از توقع به بحث خدمات هتل داری و مهمان نوازی، خدمات اقامتگاهی و رفاهی، رضایتمندی و گردشگری، فنشویی معماری و زیبایی‌ها پرداختند و حتی با توجه به عدم نکات ارائه شده تبدیل شده به خوابگاه شهر، بدون سرگرمی و و دورهمی‌های فرهنگی مربوط به کانسپت خودشان فقط باید آنجا جهت خواب رفت، چون به غیر از آن حوصلت در مکان مورد نظرت سر خواهد رفت. کاشان شهریست که نیاز به یک مدیر قوی با دیدگاه گردشگری وسیع دارد تا بتواند این شهر را به نزدیک‌ترین جزیره گردشگری پایتخت تبدیل کند. به امید روزهای خوب برای ایران عزیز و کاشان عزیز.. 🙏
 Manager        2/5/1402
درود و سپاس از توجهتون. کاشان بله برای من پر از تناقض بود. اتفاق اخیری هم که در هتل ؟ افتاد و ما رو بیرون کردن که خودتون بهتر در جریانید! با اینکه دلم شکست از مردمانش اما دلم میخواد دوباره و دوباره به این شهر سفر کنم و تجربه های جدید کسب کنم. البته نه تجربه از هتل رانده شدن!!! ممنون که نظرتون رو بیان کردید.